لحظه های ملتهب

تلاشی برای شیرین تر کردن لحظه های شیرین و سپری کردن لحظه های تلخ با هم

لحظه های ملتهب

تلاشی برای شیرین تر کردن لحظه های شیرین و سپری کردن لحظه های تلخ با هم

جوانی به صورت پر پر شده

به نام خدا 

سلام به همگی! 

از دیشب تا حالا چهل و یکی بازدید داشته ام. 

امروز دو تا مطلب می خواهم بگم و یه نتیجه گیری وبعد از شما بخواهم بهش عمل کنین و لا اقل راجع بهش نظر بدین. 

۱. چهار مصراع اول این شعر معروف و البته مصرع آخر آن: 

  • بی تو٬ مهتاب شبی٬ باز از آن کوچه گذشتم
  • همه تن چشم شدم٬ خیره به دنبال تو گشتم
  • شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
  • شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 ***

  • در نهان خانه ی جانم٬ گل یاد تو درخشید
  • باغ صد خاطره خندید
  • عطر صد خاطره پیچید

 ***

  • یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
  • پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم
  • ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

 ***

  • تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
  • من همه٬ محو تماشای نگاهت

 ***

  • آسمان صاف و شب آرام
  • بخت خندان و زمان رام
  • خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
  • شاخه ها دست برآورده به مهتاب
  • شب و صحرا و گل و سنگ
  • همه دل داده به آواز شباهنگ

 ***

  • یادم آید تو به من گفتی:
  • از این عشق حذر کن!
  • لحظه ای چند بر این آب نظر کن
  • آب آیینه ی عشق گذران است
  • توکه امروز نگاهت به نگاهی نگران است٬
  • باش فردا که دلت با دگران است!
  • تا فراموش کنی٬ چندی از این شهر سفر کن!

 ***

  • باتو گفتم: « حذر ار عشق؟ ندانم»
  • « سفر ار پیش تو؟ هرگز نتوانم! نتوانم»

***

  • روز اول٬ که دل من به تمنای تو پرزد
  • چون کبوتر٬ لب بام تو نشستم
  • تو به من سنگ زدی٬ من نه رمیدم نه گسستم...

***

  • باز گفتم که : « تو صیادی و من آهوی دشتم
  • تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
  • حذر از عشق ندانم! نتوانم

***

  • اشکی از شاخه رو ریخت
  • مرغ شب٬ ناله ی تلخی زد و بگریخت...

***

  • اشک در چشم تو لرزید٬
  • ماه بر عشق تو خندید!
  • یادم آید که: دگر از تو جوابی نشنیدم
  • پای در دامن اندوه کشیدم.
  • نگسستم٬ نرمیدم.

***

  • رفت در ظلمت غم٬ آن شب و شب های دگر هم٬
  • نه گرفتی دگر از آن عاشق آزرده خبر هم٬
  • نه کنی دیگر از آن کوچه  گذر هم...

***

  • بی تو٬ اما٬ به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...!

از کتاب ابر و کوچه ی ف 

۲. در فیلم کارتونی سفیدبرفی پدر سفید برفی عادت داشت با همسر اولش که مادر سفید برفی باشه گلهای رز باغچه ی قصر رو بو کنن. بعد از مرگ مادر سفید برفی و ازدواج پدر سفید برفی با جادوگر پدر سفید برفی در قصر دیگری ساکن می شود که آن قصر نیز گلزاری از گلهای رز سرخ دارد ولی او سراغ رزهای سرخ نرفت تا آخر داستان که زن دوم یعنی جادوگر می میره. اونجا با سفید برفی می ره گلهای رز رو بو میکنه. 

مقصودم جمله ای است که به سفید برفی می گه: 

اون می گه: 

باورم نمی شه بیست ساله توی این قصر زندگی میکنم ولی حتی یک بار هم این رزهای سرخ و قشنگ رو بو نکرده ام.  

البته اون توسط جادوگر جادو شده بود. 

 

۳. اما نتیجه ای که می خواهم بگیرم: 

همگی ما حتما در زندگی عاشق کسی بوده ایم. با او خاطراتی داریم و جاهایی هست که اون خاطرات در اون اتفاق افتاده. محله ی قدیمی. کوچه ای آن طرف شهر و یا جاهایی دیگر که پس از بی رحمی روزگار و جدا شدن از آن دوست دیگر به آنجا سر نزده ایم. 

شاید سر زدن به آنجا ما را به یاد روزگار شیرین عاشقی مان بیاندازد و بعد از آن از جدایی خود از دوست غمگین بشویم. لکن بی مهتاب از آن کوچه گذشتن آنقدر ها هم بی سود نیست. این کار می تواند ما را برای لحظاتی از مشکلات فعلی زندگی رها کند.  

گذشتن از آن محلها هر چند به قیمت سفری درون شهری باشد ولی به زنده شدن احساسی که این شاعر در این ابیات گفته در دل ما می ارزد.   

 

معنی این شعر خیلی زیباست ولی احساس آن بسیار لذیذ تر است. 

شاید اگر هر از چند گاهی به این جاها سر نزنیم روزی حرفهای پدر سفید برفی را تکرار کنیم. 

پس حتی اگر محبوبتان بی وفایی کرده نیز باز به دوران دیوانگی عاشقی برگردید و دقایقی روح خود را سوار بر بادبادک پرواز دهید.  

التماس دعا و خدانگهدار.

 

  • بی تو٬ مهتاب شبی٬ باز از آن کوچه گذشتم
  • همه تن چشم شدم٬ خیره به دنبال تو گشتم
  • شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
  • شدم آن عاشق دیوانه که بودم   
  • بی تو٬ اما٬ به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...!  
  • نظرات 1 + ارسال نظر
    .:: ب مثل بسیجی ::. شنبه 27 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ب.ظ http://basijepezeshki.blogsky.com/

    سلام ممنون که سر زدید واظهار لطف کردید. تولد وبلاگتان را تبریک میگم.( آنهم در روزی که تولد پدر من نیز هست!) لینکتان کردم. باز هم سر بزنید و در باره مطالب یا هر مسئله ای که دوست داشتید نظر بدهید.

    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد